کد مطلب:224057 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:129

معراج پیغمبر خاتم
قال الله تعالی فی القرآن الكریم

سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی باركنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر.

آیه اول سروه اسری

منزه و مبرای از چون و چراست آن پروردگاری كه شبانه بنده خود را از مسجد الحرام مكه تا مسجد اقصی شامات سیر و حركت داد: ما سرزمین پر بركت اطراف آن اماكن متبركه را ببنده خود نشان دادیم. و آیات و نشانه های قدرت شگفت آمیز جو و فضا را به او نمایاندیم



[ صفحه 449]



تا آنچه به چشم عقل و خرد دیده بدیده ی سر نیز ببیند آن خداوند دانا و توانا و شنوا و بیناست كه بنده برگزیده خود را چنان رهبری می كند كه از سطح ارض تا اوج عرش به او می نماید.

معراج از آن جهت از ضروریات دین شناخته شد كه واقفین به معراج رشد علمی و رقاء عقلی پیدا می كنند و از زمین تا آسمان را با همه مواد و موالید می شناسند.

چون این درس را از پدرم فرا گرفته ام و یك سخنرانی جالب در این موضوع از آن مرحوم در نواری ضبط نموده اند مفاد درس را بپاس احترام تعلیمی و بشكرانه ی تربیت دینی و علمی هم اكنون برای خوانندگان عزیز می نگارم.

خوب نظرم هست تفسیر این آیه را حرف به حرف و كلمه به كلمه و لغت به لغت بیان می كردند و حتی تاریخ جغرافیائی اماكن متبركه و خط سیر آن را مشروحا در لسان نثر و نظم ادبی و مستند به حدیث و خبر بیان و تعلیم می دادند.

در این آیه كوتاه اسرار علمی بلندی نهفته است كه مهمترین فصولش علم هیئت و شناختن منظومه های شمسی و سیارات كهكشانی است و جغرافیای تاریخی حجاز و سوریه و لبنان و اردن كه مسجد الحرام مبداء آن و مسجد اقصی منتهی سطح سیر زمین او بود و پس از آن عروج به آسمان و طی مسافات عالیه بالای زمین و خروج از اتمسفر و هوای مجاور و ملاصق كره خاك و عبور از افلاك و سیارات دیگر به اوج عرش اعظم و كرسی و لوح و قلم و قضا و قدر و مطالعات مسیر این راه خطیر در مدت بسیار كوتاه است.

اختلاف است كه معراج پیغمبر و عروج او چگونه رخ داده آیا معراج روحانی بوده یا جسمانی در خواب بوده یا بیداری از خانه ام هانی بوده یا شعب ابی طالب قبل از هجرت بوده یا پس از هجرت مكه بوده یا مدینه ماه رجب بوده یا ربیع الاول.

این اختلافات را درس امام صادق علیه السلام روشن كرده فرموده و لقد عرج النبی مسائة و عشرون مرة و ما من مرة الاقد اوصی الله النبی بالولایة علی بن ابیطالب علی (ع)

مفاد سخن این است كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله اولین عروجش ثلث آخر شب از مكه از خانه ام هانی در ماه ربیع الاول و با همین عنصر شریف كه در قرآن به عبد تعبیر شده روح و جسم با هم بوده و در معراج پنج عروج نموده كه از مكه به مسجد القصی از آنجا به آسمان اول تا به آسمان هفتم و سدرة المنتهی تا قاب قوسین او ادنی پیش رفته و جبرئیل و میكائیل و اسرائیل ملازم براق بودند و لطیفه این است كه در هر آسمانی و به هر كره ای می رسید جنبه ی مناسب همان



[ صفحه 450]



كره را به خود می گرفت و می گذشت.



من خص بالاسری رتبته

بقربه حیث لا كف و تمثیل



بالجسم اسری و ان الروح خادمه

له من الله تعظیم و تبجیل



زهی رتبت كه سبحان الذی اسری بود جاهش

ز كیف و چون و چند و مثل خارج قرب اللهش



زهی جسمی كه ارواحش خدم بودند در اسری

مر او را بود تعظیم و ثنا از حق گه و گاهش



براقش اسب راهش آسمان و عرش اعلا بود

بجان جبریل در آن شب دو اسبه چاكر راهش



تنش وحدت لباسش كثرت از این عقل را حیرت

كه در بزم احد كثرت چسان می بود همراش



چون از عالم ماده و تركیب گذشت مركب او عوض شد از براق پیاده و بر فرف سوار گردید.

در عالم قرب خطاب رسید السلام علیك ایها النبی و رحمة الله و بركاته ای احمد كه را دوست می داری؟ عرض كرد هر كه را دوست داری مرا امر به دوستی او كن خطاب شد ما علی را دوست داریم و تو را به دوستی او امر می كنیم [1] .

آنچه از منطوق اخبار استفاده می شود پیغمبر اكرم حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله خاتم النبیین در خانه ام هانی خواهر علی بن ابیطالب خفته بود كه جبرئیل آمد و براقی آورد او را شب دوشنبه 13 ماه رمضان سال 12 بعثت یكسال قبل از هجرت او را بیدار كرد و برد كنار زمزم غسل داد.

از لفظ براق كه مركب برق آسا بوده با عظمت توجه به اخبار موثق دیگر كه علی بن ابیطالب و اصحابش به سنت ربوبی برابر سوار می شدند و پیغمبران سلف نیز از این گونه مركب های طبیعی آسمانی و جوی استفاده می كردند موضوع مشكل به نظر نمی آید، سابقا قدمای علماء علم هیئت كه سیارات را درون هم می شناختند و می گفتند افلاك ده فلك است و هر یك درون دیگری جا دارد كه سطح محدب هر یك مماس با سطح مقعر كره بالاتری است عروج



[ صفحه 451]



به آسمانها را مستلزم خرق و التیام می دانستند و كار را مشكل می نمودند اما امروز كه قمر مصنوعی و موشك فضائی بر سطح كره ماه و زحل می فرستند و همه سیارات را در منظومه های خورشیدی معینی در حساب منظمی در فواصل مقرری شناخته اند سیر و عروج به عرش اعظم و فلك الافلاك یا بالاترین كره سماوی از نظر علم و دانش مشكل نیست!.

امروز صفحه ی آسمان یا جو كه میدان گردش سیارات است و كهكشان های دوازده میلیون سیاره در فضای بی كرانی در گردش هستند و فواصل كرات تا صد و چند سال نوری تا كنون تشخیص داده شده مانند سیاره نسر و شعری كه از نظر وزن یك لیتر آن مساوی با 190 تن و از جهت حجم چند كره خورشید در آن جا می گیرد و از لحاظ نور پس از صد سال نوری آن به ما می رسد و همه این سیارات به شكل مار پیچی در جو لا یتناهی به سرعت به سوی یك نقطه غیر معلومی در حركت هستند؟!

در چنین وضعی سیر و عروج به آسمانها و افلاك و سیارات غیر قابل امكان نیست و مخصوصا با شرایطی كه دست قدرت وسایل آن را در اختیار برگزیدگان خود بگذارد. آنچه مسلم است حضرت محمد بن عبدالله خاتم النبیین صلی الله علیه و آله سوار براق كه برقی به صورت حیوانی بود به رهبری جبرئیل از مسجد الحرام بیرون آمده طی منازل و قطع مراحل كرده تا مسجد اقصی و از آنجا عروج باعلاترین نقاط آسمانی نموده و تا عرش اعظم رسیده و بجائی نازل شده كه جبرئیل گفته است لو دنوت انملة لا حترقت اگر من به قدریك بال مگسی بالاتر بیایم یكباره خواهم سوخت و تو خود بقیه این راه را باید به تنهائی طی كنی تا بقرب حق برسی من در انتظار تو می مانم تا با هم بر گردیم.

پیغمبر اسلام بدون هیچ تردیدی با همین بدن عنصری سیر فضای بی كران آسمانها را نمود و دیدنی ها را دید و شنیدنی ها را شنید - اسرار و رموز آفرینش را دریافت و به خانه خود برگشت به طوری كه هنوز شب به پایان نرسیده بود بلكه حركت چفت در هنوز در نوسان خود باقی بود.

در این سفر نكات و خصایص مورد توجه است كه خدای پاك بنده خود را بدون شائبه و توجه به مقام و منصب بلكه فقط به لحاظ بندگی در سایه اطاعت و عبادت و تسبیح و تحلیل و تقدیس او را سیر و گردش داد - آنهم شبانه از خانه منسوب به خود و معبد عامه بشری تا به اوج عالم ناسوتی و ملكوتی برد.



[ صفحه 452]



او را با همین لباس نشئه عالم طبیعت و از میان كثرت ماده و عدت و شدت و مدت بساحت وحدت و عالم بحث و بساطت بالا برد - همانطور كه از وحدت بكثرت آورد و از كثرت بوحدت برد تا نشان دهد سیر معنوی بهمین منوال است.

حدیث در تفسیر علمای عامه چنین نقل شده است:

قالت ام هانی ما اسری رسول الله الا من بیتی و كان فی بیتی نائما عندی تلك اللیلة فصلی العشاء الاخرة ثم نام فنمنا و لما كان قبیل الفجر فبینا هو فلما صلی الصبح و صلینا معه قال یا ام هانی لقد صلیت معكم العشاء الاخرة كما رایت بهذه الوادی ثم جئت بیت المقدس فصلیت فیه ثم صلیت صلوة الغداة معكم الان كماترین.

ام هانی گفت رسول خدا در خانه من خفته بود او را بیدا كردند به آسمان بردند نماز عشا را خواندیم و خوابیدیم چون برای نماز صبح برخواستیم با پیغمبر نماز خواندیم پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود نماز عشا را با شما در این وادی خواندم و نماز شب را در بیت المقدس خواندم و نماز صبح را هم باز در این مكان گذاردم.

براق یعنی مركب سواری پیغمبر در بین صفا و مروه در انتظار راكب خود بود این همان مركبی بود كه ابراهیم را از كور بابل «كربلای فعلی» به كعبه برد - اسرافیل بر یك طرف و میكائیل بر طرف دیگر آن حمایت و ركاب داری می كردند - جبرئیل مهار براق را داشت و از مسجد الحرام حركت نمود منازل پیغمبر ان سلف را مانند طور سینا - مدین - شجره موسی - بیت لحم - محل ولادت عیسی به او نشان دادند.

پس از دیدن بیت المقدس و قدس خلیل از بالای صخره قدس عروج به آسمان نمود - و هر چند بالا می رفت از مركز زمین دور می شد اول جهنم را به او نشان دادند و سرزمین محشر و قیامت و بهشت را به او معرفی كردند ارواح انبیاء بدیدن او آمدند و ترحیب و تبریك گفتند.

سپس فرشته گان و جنود آسمانی برابر او سان و نمایش دادند پیغمبر از تعداد آنها پرسید جبرئیل گفت «و ما یعلم جنود ربك الا هو» جز خدا كسی به تعداد و نیروهای الهی واقف نیست.

در مسیر خود با همه پیغمبران ارشد ملاقات و مذاكره كرد اما بچه صورت بود آنچه مسلم است به وضع سخن گفتن بشر نبوده است.

اقوام و ملل مترقی و منحطه را دیده و علل ترقی و انحطاط و تنعم و عذاب آنها را پرسیده و جبرئیل همه را شرح داده كه در كتب مربوطه مندرج است.



[ صفحه 453]



آسمان اول و دوم و سوم تا آسمان ششم و هفتم همه را با حول و حوش آن دیده و می فرماید بین هر كدام از آسمانها پانصد سال راه است كه البته فاصله نوری می باشد.

فرموده در آسمان ششم بیت العزه را دیدم و در آسمان هفتم كرسی و عرش و لوح و قلم را مشاهده كردم كه به قلم نور در آن سرنوشت همه موجودات ثبت بود.

پس از مشاهدات عرش اعظم و دفتر دربار الهی بسدرة المنتهی رسیدم درخت سدره و انهار جاریه دیدم.

رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود پس از آن جبرئیل گفت ما منا الاوله مقام معلوم ما فرشته گان از این سر حد بالاتر نرفته ایم و خبر نداریم و پیغمبر فرمود مرا تا هفتاد پرده بالاتر بردند كه فاصله هر پرده تا سراپرده دیگر پانصد سال راه بود - پرده های نور بالای هم بود تا به عرش اعظم رسیدیم.

آنجا مقام قرب بود - بی پرده راز و نیاز كردم و خطاب شد بر گرد و آنچه گفتنی است برای قوم خود بگو و ابلاغ كن.

پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود بازگشتم و باز با پیغمبران اولوالعزم ملاقات و مذاكره نموده و در روایت است كه فرمود 124 هزار پیغمبر سر راه من صف بسته بودند - همه را دیدم و شناختم - و برگشتم و بخانه ام هانی مراجعت نمودم.

بارزترین مسائل مورد بحث در عرش اعظم ولایت مطلقه الهیه بود و جریان سیر دین اسلام در ادوار مختلفه كه خدای عالم پیغمبر خود را تسلیت بنا گواری های آینده او را در حیات و ممات می دهد.



مصطفی شاه ملك امكانی

اولین موج بحر یزدانی



در شب قرب واجب از دامان

چون بر افشاند گرد امكانی



سم رخشش حجاب نه گردون

كرد منشق ز گرم جولانی



این عجب بین كه آن شب اشیا را

داد جسمش عروج روحانی



هست یعنی حقیقت هر شیی ء

ظل آن جسم پاك نورانی



تا بقوسین و قاب پیغمبر صلی الله علیه و آله

گشت عارج بجسم ربانی



سر حد كمان شنو كاینك

مر ترا گویم ار سخندانی



تا بواجب چو دوره ی پرگار

كن تصور تو دور امكانی



جامع دوره را نبوت دان

بر نبوت دو وجه ارزانی





[ صفحه 454]





وجه ادنی ظهور اوست بر او

در رسالت بنص قرآنی



وجه اعلی بطون اوست كه هست

آن ولایت بصدق عرفانی



والی آن ولایت است علی

وجه یزدان ولی سبحانی



هستی ممكنات سر تا سر

فرع جسم نبی است تا دانی



چونكه اول بسیط در خود بود

منبسط شد بخویش در ثانی



چون شدش دوره تجلی طی

هشت پا در حریم سلطانی



عكس وجه ولایتش در دم

تافت آنجا چنانكه می دانی



اندر آن بزم الغرض چون حق

كرده بد دعوتش به مهمانی



خوانی آندم ز غیب شد حاضر

از نعیم سرای سبحانی



دستی از آستین غیب برون

آمد او را برسم همخوانی



دید دستی كه داده با او دست

بهر پیمان بامر یزدانی



دید دستی كه كنده از خیبر

با دو انگشت در به آسانی



پیش از ایجاد عالم و آدم

بوده كاخ وجود را بانی



با پیمبر علی اعلی گفت

در ثنای علی عمرانی



كه حقیقت به ملك هستی شاه

نیست غیر از علی ولی الله



(صفی علیشاه)

ان معراج رسول الله (ص) لیس كما زعمه اهل الحجاب انه كان روحانیا محضا و لا كمال ظنه اهل البعد و الارتیاب من انه كان جسمانیا صرفا فان كل ذلك مما یبطله الاخبار عن الائمة الاطهار و یكذبه البراهین النبویه من ارباب الحكمة الذوقیه و لا یلتفت الیه المكاشفات الحقه من اهل الولایة بل الذی صدق به هؤلاء الثلثة من امر معراج خاتم الرساله هو ما وقع به لاركان الثلثه.

یكی از محققین عرفا می گوید معراج پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله آنچنان نیست كه برخی روحانی محض دانسته اند و نه آنچنان كه گروهی جسمانی صرف شناخته اند. هر دو را مدلول اخبار تكذیب می نماید.

ارباب كشف و تحقیق و عرفای با ذوق ربانی طبق مفاد احادیث و اخبار نبوی چنین گفته اند كه پیغمبر اكرم را سه معراج رخ داده و معراج او سه ركن ركین از عوالم آفرینش را متضمن بود.



[ صفحه 455]



بجسمه المبارك سار الی منتهی عالم الاجسام. و بنفسه المقدسة الشریفة القدسیه سار الی منتهی السرادقات و الحجب النوریه. و بعقله النوری المقدس وصل الی الله الاقدس ثم بسیره المنزه عن الكل اتصل بما لا یصل الیه العقول.


[1] اين قسمت مفاد يكي از خطب پدرم مرحوم عماد الواعظين اصفهاني متوفي 1384 قمري است كه از نوار ضبط شده سخنراني هاي آن مرحوم رضوال الله عليه اقتباس شده.